درسهایی از مکتب عاشورا
جوانان در مکتب امام عاشقان
در ماه محرم و در ایام عزاداری سالار شهیدان، چه بهتر که نسل جوان با دو وظیفه خود بیشتر و گستردهتر آشنا شود: از یک سو عزاداری و بر پا کردن مجالس حسینی، که به فرموده رهبر کبیر انقلاب «اگر چنانچه واقعاً بفهمند و بفهمانند که مسئله چه هست و این عزاداری برای چه هست و این گریه برای چه اینقدر ارج پیدا کرده و اجر پیش خدا دارد، آن وقت ما را ملت گریه نمی گویند؛ ما را ملت حماسه میخوانند».[۱] امام خمینی (ره) در وصیتنامه الهی- سیاسی خود، باز هم بر لزوم آشنایی با نتایج این برنامه تأکید کرده است: «همه باید بدانیم که آنچه موجب وحدت بین مسلمین است، … مراسم عزاداری ائمه اطهار و به ویژه سید مظلومان و سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) است».[۲]
از سوی دیگر، نسل جوان در مکتب حسینی به فراگیری میپردازد و میآموزد که راه امام حسین(ع)، راه آزادگی و عزت است. راه نور در برابر ظلمت. معرفت در برابر جهالت. فضیلت در برابر رذیلت. خدمت در برابر خیانت. هدایت در برابر ضلالت و سعادت در برابر شقاوت.
پیمودن این راه، دومین وظیفهای است که دانش آموختگان مدرسه احیای اسلامِ ناب محمدی و پیروان مکتب پاک علوی، آن را بر عهده خویش احساس میکنند.
درس پایداری و استواری
یکی از اصول مورد توجه در مکتب عاشورا، درس استقامت و پایداری است. استواری در راه آرمان های الهی و پایداری در مسیر اهداف والای انسانی. پای فشردن بر امور متعالی، از آموزشهایی است که به تربیت شدگان این مدرسه می آموزند. در کلمات نورانی امام حسین(ع) آمده است که باید در برابر آنچه سخت است، اما آدمی را بر حق نگه میدارد، استقامت ورزید. همان گونه که در برابر آنچه مطلوب است و مورد خواست هوا و هوس، باید پایداری نمود.[۳]
در مکتب انسانساز اهل بیت(ع) صبر و استقامت، نیکوترین خصلت ایمان و ارجمندترین خوی انسانی است. پایداری، همان شجاعت است و بهترین یاور آدمی در برابر روزگار.[۴] این چنین انسانی که شکیبایی ورزیده، بهتر از آن پاداش می گیرد و فرشتگان بر او سلام میکنند.[۵]
چنین انسانی، آموخته است چگونه در راه حق استقامت ورزد و پایداری نماید و میداند که بر دوش کشیدن پرچم حق و به مقصد رساندن آن، جز با شکیبایی ممکن نیست. چنین انسانی و چنان مکتبی، بر پایه استقامت و استواری، استوار شده و هرچه آزمونها و بلاها، بیشتر، میزان وفاداری و پای فشاری بر ارزشها افزونتر.
در این مکتب، جوانی و آزادمردی، راه و رسم کسانی است که چون پیام استقامت در کام جانشان نشسته، همه مشکلات را آسان میبینند و لبریز از حماسه و شور و شعورند.
درس سازش ناپذیری و ذلت گریزی
هر آدمی با هر روحیه و طرز تفکری، از خواری و زبونی میپرهیزد و ننگ و عار و ذلت را نمیپذیرد. از سوی دیگر، هر چه مراتب کمالات وی بالاتر رود، در برابر پستی و فرومایگی، سازش ناپذیرتر و مقاوم تر میشود. مکتب عاشورا، بهترین نمونه از آموزش چنین انسانهایی است. جوانان و رادمردانی که در آن صحنه حضور یافتند، این درس را فراگرفته، در سختترین لحظهها از آن ارزشها دست برنداشتند. بهترین جلوه در آن عرصه و زیباترین درس در آن هنگامه نبرد، کلامی است که استاد مکتب ذلت ناپذیری بر زبان آوردهاند.
امام حسین(ع) در جمع یاران جوانمردش، که او را چونان نگینی در میان گرفته بودند، فرمودند: «هیهات که ما تن به خواری دهیم؛ زیرا خداوند و پیامبرش و مؤمنان از اینکه ما تن به ذلت دهیم، ابا دارند». از دیدگاه حضرت اباعبدالله(ع) «دامنهای پاک مادران و انسانهای پاک دامان و جانهای باغیرت و نفوس باشرافت، روا نمیدارند فرمانبرداری فرومایگان، بر قتلگاه رادمردان مقدم داشته شود».[۶]
این معنا در کلام ابن ابی الحدید، از نویسندگان اهل سنت این گونه مورد توجه قرار گرفته است:
سرور کسانی که زیر بار خواری نرفتهاند و به مردم، مردانگی، غیرت و مرگ زیر سایههای شمشیر را آموختهاند و آن را بر زبونی ترجیح دادهاند، ابا عبدالله حسین بن علی بن ابی طالب(ع) است که به او و یارانش امان داده شد، اما از آن جا که نمیخواست تن به خواری دهد، مرگ را بر چنین امانی، ترجیح داد.[۷]
درس وارستگی و پارسایی
از زیباترین درسهای مکتب امام حسین(ع)، معرفی زشتیهای دنیا و لزوم پرهیز از آن است. از دیدگاه حضرت سیدالشهداء(ع) دنیا، خانه نابودی و ناپایداری، و سرایی است که اهل خویش را پیوسته دگرگون میسازد.[۸]
در واقع، کلام نورانی امامان شیعه، تفسیر واقعی آیات الهی است؛ آنجا که در قرآن میفرماید: «زندگانی دنیا، چیزی جز کالای فریب نیست»[۹] و در جای دیگر، آن را «سرگرمی و بازیچهای بیش نمیداند».[۱۰]
بنابراین، در کلاس درس عاشورا، همگان به دور شدن از این دام توصیه میشوند؛ چراکه گرفتاری در این دام، آغاز هرگونه خطا و اشتباهی است که دامان آدمی را میگیرد. دلبستگی به دنیا، سبب میشود تا به تعبیر استاد بزرگ عرصه کربلا، آدمی دینش بر سر زبانش باشد و تا در رفاه و آسایش است، از دین پشتیبانی کند، ولی اگر به آزمایش گرفتار آید، آن گاه معلوم می شود دین داران واقعی اندکند.[۱۱] پس در این مجموعه تربیتی، تلاش میشود تا وارستگی توصیه گردد؛ به ویژه آنکه این پشت پا زدن به دنیا و رها شدن از تعلقات مادی، در دوره جوانی و هنگامه اوج دلبستگیها باشد، که در نتیجه عزت و قوّت و عظمت واقعی جوان برومند و ارزشمند به دست میآید، و انسان به مرتبهای والا متصل میگردد، آن گاه تن به هیچ گونه تعلق خاطر دنیوی نخواهد بست.
درس آزادی و آزادگی
در مکتب امام حسین(ع)، تا آدمی به آزادمنشی نرسد و از اسارت و گمراهی رهایی نیابد، به دریای موّاج و اقیانوس عمیق کمالات نخواهد رسید.
در این مکتب، جوان باارزش، جوانی است که خود را در میان برترین آفریدگان الهی میداند. از گرفتاری در مرداب پستیها گریزان میشود و خود را به سراب هوا و هوس دلخوش نمیسازد. نه در میدان ریا و رنگ دنیا، دچار انگ و ننگ میشود، و نه عنوان و پست و مقام او را اسیر خود میکند.
جوان زانو زده در مکتب پر فیض حسینی(ع)، با گوهر حقیقت خویش آشنا شده، نه فریب دنیا میخورد و نه آخرت را به بهایی ناچیز از دست میدهد. او در مثال همچون یوسف پیامبر است که به بندگی افتاد و زندانی گشت، اما آزادگی او مقهور دیگران نشد.
صفات چنین شاگردی را از کلام نورانی امام صادق(ع) این گونه می توان برشمرد: «اگر بلا و سختی به او رسد، شکیبایی ورزد. اگر مصیبتها بر سرش فرو ریزند، او را نشکند، و اگر به اسیری افتد، به آزادگی اش آسیب نرسد.»[۱۲] بدیهی است در مکتب عاشورا، آدمی خون میدهد تا دیگران را نجات دهد. همان گونه که بزرگ استاد این عرصه، جان خود را تقدیم حضرت دوست نمود تا بندگان او را از گمراهی و سرگردانی نجات بخشد.[۱۳] از دنیا و تعلقات آن پای میکشد و همچون سرو سربلندی میایستد، تا به سخن حافظ:
سر به آزادگی از خلق بد آرم چون سرو
گر دهد دست که دامن ز جهان برچینم[۱۴]
درس عدالت خواهی و عدالت جویی
امام حسین(ع) همچون دیگر امامان معصوم(ع)، زیباترین مظهر عدالت خواهی بود و در مکتب ایشان، ترویج قسط و داد و برقراری عدل و رفع ظلم، از بهترین درسهایی بود که ارائه میشد.
استاد این مکتب در کلام گهربار خویش، در پیش گرفتن راه قسط و عدالت و پیشه ساختن این مسیر را از صفات امام جامعه اسلامی برمیشمردند.[۱۵] فطرت بیدار انسانهای آزاده نیز با این بیان آسمانی همراهی دارد.
به سخن دیگر، عدالت، میزانی است که بنیان همه چیز با آن سنجیده میشود و معیاری است که فطرت انسانها و سلامت دین و ایمان و نفس آدمی با آن محک میخورد.
در مکتب اهل بیت(ع) عدالت، شالودهای است که جهان بر آن استوار است، و در حقیقت، ترازوی الهی است که برای برپا کردن حق در میان خلق گذاشته شده است. در دانشگاه معصومان(ع)، انسان میآموزد که عدالت، مایه زندگی است و اگر در جامعهای اجرا شود، مردم آن بینیاز خواهند شد.
اگر جوان یا جوانمردی به دنبال عدالت باشد، در این مکتب می آموزد که باید چشم خود را از حرام، زبانش را از گناهان و دستش را از مال مردمان فروبندد تا ویژگیهای یک انسان عادل را درخود به وجود آورده باشد.[۱۶]
جامعهای که جوانانش عادل و قوانینش منطبق با عدل باشد و مردمانش به دنبال اجرای آن باشند، بیگمان مدینه فاضله ای است که آرزوی بسیاری از اندیشمندان و نظریه پردازان بوده است.
درس خداترسی و پرهیزکاری
حضرت سید الشهدا(ع)، در طول زمان به انسانها آموخت که عظمت و بزرگی از آن خداست و معرفت به او در دل انسانهای عارف به صورت خداترسی جلوه میکند. در حقیقت، بالاترین مرحله دانش و کمال معرفت در کلام امام حسین(ع)، همان است که آدمی از خدا بترسد.[۱۷]
این گونه پرورش یافتن در مکتب اهبل بیت(ع)، موجب میشود آدمی در برابر غیر خدا سر خم نکند و اگر جوانی باشد که دوره سرکشی و غرور را میگذراند، در عین حال از قدرت برتر شناخت پیدا کند. این گونه انسانها، دیگر به پستی و ذلت تن نخواهند داد و تسلیم باطل نمیشوند.
مکتب عاشورا، محل تربیت انسانهایی است که فقط از خدا میترسند؛ چرا که شأن مسلمان واقعی آن است که جز بندگی خدا نکند و از هیچ چیز نهراسد. این معنا در کلام الهی نیز تصریح شده است که از مردمان نترسید و از من بترسید.[۱۸]
به تعبیر امام حسین(ع)، انسان پرهیزکار بهترین امان را امان خدا میداند، و علم دارد که اگر در دنیا از خدا نترسد، هرگز در قیامت امان نخواهد یافت.[۱۹]
در میان چهرههای درخشان عرصه کربلا و مکتب امام حسین(ع)، فرزند برومند آن استاد، بهترین الگو برای جوانان و نمونهای والا از خداترسی است که چون در راه خدا حرکت میکرد و در راه او جان فشانی مینمود، از مرگ هم نمیهراسید.[۲۰] آری، کسی که از خدا بترسد، دیگر از مرگ و کشته شدن و قطعه قطعه گشتن هراس ندارد.
درس ظلم ستیزی و ستم گریزی
یکی از برجستهترین درسهای مکتب حسینی، ظلم ستیزی و مبارزه با استبداد و اختناق است. این معنا، در جای جای کلمات امیر قافله عاشورا مطرح شده است. ایشان در بیانی میفرمایند:
همانا رسول خدا (ص) فرموده است هرکس حاکم ستمگری را مشاهده کند که حرامهای خدا را حلال میسازد، عهد و پیمان الهی را زیر پای می گذارد، با سنت و قانون پیامبر مخالفت میورزد، با بندگان خدا با دشمنی رفتار مینماید و بر چنین حاکمی با زبان و عمل قیام نکند، خدا او را با ستمگران عذاب میکند.
آن گاه میفرمایند: «این اعمال از سوی بنیامیه انجام شده و من شایستهترین کسی هستم که این وضع را تغییر دهم».[۲۱]
در واقع ظلم ستیزی در سیره و گفتار پیشوایان معصوم(ع)، جایگاهی ویژه دارد. از دید اینان، جهاد با ستمگران، ستون دین و راه روشن نیکبختان، و مایه پایداری دین است.[۲۲]
اقبال لاهوری در باب قیام عاشورا و نتیجه ظلم ستیزی و ستم گریزی امام حسین(ع) سروده است:
بر زمین کربلا بارید و رفت
لاله در ویرانهها کارید و رفت
تا قیامت قطع استبداد کرد
موج خون او چمن ایجاد کرد[۲۳]
و این درسی است برای جوانان که با بهرهگیری از مکتب سرخ حسینی، از پذیرش خفت و خواری دوری جویند و از جوانی خود، در راه پیشگیری از ستم و ریشهکن ساختن درخت استبداد، استفاده کنند.
پی نوشت:
[۱] . صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۲۰۹٫
[۲] . همان، چ۲۱، ص۱۷۳٫
[۳] . موسوعة کلمات الامام حسین(ع)، ص ۷۷۰، ح ۹۴۸٫
[۴] . میزان الحکمه، ج ۶، ص ۲۹۵۷٫
[۵] . رعد: ۲۴٫
[۶] . تحف العقول، ج ۱، ص ۴۰۳٫
[۷] . شرح ابن ابی الحدید، ج۳، ص۲۴۹٫
[۸] . از خطبه حضرت در صبح عاشورا.
[۹] . آل عمران: ۱۸۵٫
[۱۰] . انعام: ۳۲٫
[۱۱] . تحف العقول، ج۱، ص۴۳۷٫
[۱۲] . میزان الحکمه، ج۳، ص۱۰۹۷، ح ۳۵۶۰٫
[۱۳] . زیارت اربعین.
[۱۴] . دیوان حافظ، تصحیح خرمشاهی، غزل ۳۵۷٫
[۱۵] . تحف العقول، ج۱، ص۱۷۴٫
[۱۶] . میزان الحکمه، ج۷، ص۳۴۹۱٫
[۱۷] . شیخ طوسی، امالی، ص۵۶٫
[۱۸] . مائده: ۴۴٫
[۱۹] . تاریخ طبری، ج۷، ص۲۹۷۲٫
[۲۰] . همان، ص۲۹۹۹٫
[۲۱] . همان، ص۲۹۹۳٫
[۲۲] . میزان الحکمه، ج۷، ص۳۳۶۲٫
[۲۳] . کلیات اقبال لاهوری، ص۷۵٫
سید محمد حسین حسینی هرندی
ثبت دیدگاه