حدیث روز
امام علی(ع) می فرماید: هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳ Friday, 19 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 123 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 1 تعداد دیدگاهها : 0×
درس­هایی از مکتب عاشورا
06 بهمن 1400 - 18:20
شناسه : 2546
بازدید 238
11

درس­هایی از مکتب عاشورا جوانان در مکتب امام عاشقان در ماه محرم و در ایام عزاداری سالار شهیدان، چه بهتر که نسل جوان با دو وظیفه خود بیشتر و گسترده­تر آشنا شود: از یک سو عزاداری و بر پا کردن مجالس حسینی، که به فرموده رهبر کبیر انقلاب «اگر چنانچه واقعاً بفهمند و بفهمانند که […]

ارسال توسط :

درس­هایی از مکتب عاشورا

جوانان در مکتب امام عاشقان

در ماه محرم و در ایام عزاداری سالار شهیدان، چه بهتر که نسل جوان با دو وظیفه خود بیشتر و گسترده­تر آشنا شود: از یک سو عزاداری و بر پا کردن مجالس حسینی، که به فرموده رهبر کبیر انقلاب «اگر چنانچه واقعاً بفهمند و بفهمانند که مسئله چه هست و این عزاداری برای چه هست و این گریه برای چه این­قدر ارج پیدا کرده و اجر پیش خدا دارد، آن وقت ما را ملت گریه نمی گویند؛ ما را ملت حماسه می­خوانند».[۱] امام خمینی (ره) در وصیت­نامه الهی- سیاسی خود، باز هم بر لزوم آشنایی با نتایج این برنامه تأکید کرده است: «همه باید بدانیم که آنچه موجب وحدت بین مسلمین است، … مراسم عزاداری ائمه اطهار و به ویژه سید مظلومان و سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) است».[۲]

از سوی دیگر، نسل جوان در مکتب حسینی به فراگیری می­پردازد و می­آموزد که راه امام حسین(ع)، راه آزادگی و عزت است. راه نور در برابر ظلمت. معرفت در برابر جهالت. فضیلت در برابر رذیلت. خدمت در برابر خیانت. هدایت در برابر ضلالت و سعادت در برابر شقاوت.

پیمودن این راه، دومین وظیفه­ای است که دانش آموختگان مدرسه احیای اسلامِ ناب محمدی و پیروان مکتب پاک علوی، آن را بر عهده خویش احساس می­کنند.

درس پایداری و استواری

یکی از اصول مورد توجه در مکتب عاشورا، درس استقامت و پایداری است. استواری در راه آرمان های الهی و پایداری در مسیر اهداف والای انسانی. پای فشردن بر امور متعالی، از آموزش­هایی است که به تربیت شدگان این مدرسه می آموزند. در کلمات نورانی امام حسین(ع) آمده است که باید در برابر آنچه سخت است، اما آدمی را بر حق نگه می­دارد، استقامت ورزید. همان گونه که در برابر آنچه مطلوب است و مورد خواست هوا و هوس، باید پایداری نمود.[۳]

در مکتب انسان­ساز اهل بیت(ع) صبر و استقامت، نیکوترین خصلت ایمان و ارجمندترین خوی انسانی است. پایداری، همان شجاعت است و بهترین یاور آدمی در برابر روزگار.[۴] این چنین انسانی که شکیبایی ورزیده، بهتر از آن پاداش می گیرد و فرشتگان بر او سلام می­کنند.[۵]

چنین انسانی، آموخته است چگونه در راه حق استقامت ورزد و پایداری نماید و می­داند که بر دوش کشیدن پرچم حق و به مقصد رساندن آن، جز با شکیبایی ممکن نیست. چنین انسانی و چنان مکتبی، بر پایه­ استقامت و استواری، استوار شده و هرچه آزمون­ها و بلاها، بیشتر، میزان وفاداری و پای فشاری بر ارزش­ها افزون­تر.

در این مکتب، جوانی و آزادمردی، راه و رسم کسانی است که چون پیام استقامت در کام جانشان نشسته، همه مشکلات را آسان می­بینند و لبریز از حماسه و شور و شعورند.

درس سازش ناپذیری و ذلت گریزی

هر آدمی با هر روحیه و طرز تفکری، از خواری و زبونی می­پرهیزد و ننگ و عار و ذلت را نمی­پذیرد. از سوی دیگر، هر چه مراتب کمالات وی بالاتر رود، در برابر پستی و فرومایگی، سازش ناپذیرتر و مقاوم تر می­شود. مکتب عاشورا، بهترین نمونه از آموزش چنین انسان­هایی است. جوانان و رادمردانی که در آن صحنه حضور یافتند، این درس را فراگرفته، در سخت­ترین لحظه­ها از آن ارزش­ها دست برنداشتند. بهترین جلوه در آن عرصه و زیباترین درس در آن هنگامه نبرد، کلامی است که استاد مکتب ذلت ناپذیری بر زبان آورده­اند.

امام حسین(ع) در جمع یاران جوان­مردش، که او را چونان نگینی در میان گرفته بودند، فرمودند: «هیهات که ما تن به خواری دهیم؛ زیرا خداوند و پیامبرش و مؤمنان از اینکه ما تن به ذلت دهیم، ابا دارند». از دیدگاه حضرت اباعبدالله(ع) «دامن­های پاک مادران و انسان­های پاک دامان و جان­های باغیرت و نفوس باشرافت، روا نمی­دارند فرمانبرداری فرومایگان، بر قتلگاه رادمردان مقدم داشته شود».[۶]

این معنا در کلام ابن ابی الحدید، از نویسندگان اهل سنت این گونه مورد توجه قرار گرفته است:

سرور کسانی که زیر بار خواری نرفته­اند و به مردم، مردانگی، غیرت و مرگ زیر سایه­های شمشیر را آموخته­اند و آن را بر زبونی ترجیح داده­اند، ابا عبدالله حسین بن علی بن ابی طالب(ع) است که به او و یارانش امان داده شد، اما از آن جا که نمی­خواست تن به خواری دهد، مرگ را بر چنین امانی، ترجیح داد.[۷]

درس وارستگی و پارسایی

از زیباترین درس­های مکتب امام حسین(ع)، معرفی زشتی­های دنیا و لزوم پرهیز از آن است. از دیدگاه حضرت سیدالشهداء(ع) دنیا، خانه نابودی و ناپایداری، و سرایی است که اهل خویش را پیوسته دگرگون می­سازد.[۸]

در واقع، کلام نورانی امامان شیعه، تفسیر واقعی آیات الهی است؛ آنجا که در قرآن می­فرماید: «زندگانی دنیا، چیزی جز کالای فریب نیست»[۹] و در جای دیگر، آن را «سرگرمی و بازیچه­ای بیش نمی­داند».[۱۰]

بنابراین، در کلاس درس عاشورا، همگان به دور شدن از این دام توصیه می­شوند؛ چراکه گرفتاری در این دام، آغاز هرگونه خطا و اشتباهی است که دامان آدمی را می­گیرد. دل­بستگی به دنیا، سبب می­شود تا به تعبیر استاد بزرگ عرصه کربلا، آدمی دینش بر سر زبانش باشد و تا در رفاه و آسایش است، از دین پشتیبانی کند، ولی اگر به آزمایش گرفتار آید، آن گاه معلوم می شود دین داران واقعی اندکند.[۱۱] پس در این مجموعه تربیتی، تلاش می­شود تا وارستگی توصیه گردد؛ به ویژه آنکه این پشت پا زدن به دنیا و رها شدن از تعلقات مادی، در دوره جوانی و هنگامه اوج دل­بستگی­ها باشد، که در نتیجه عزت و قوّت و عظمت واقعی جوان برومند و ارزشمند به دست می­آید، و انسان به مرتبه­ای والا متصل می­گردد، آن گاه تن به هیچ گونه تعلق خاطر دنیوی نخواهد بست.

درس آزادی و آزادگی

در مکتب امام حسین(ع)، تا آدمی به آزادمنشی نرسد و از اسارت و گمراهی رهایی نیابد، به دریای موّاج و اقیانوس عمیق کمالات نخواهد رسید.

در این مکتب، جوان باارزش، جوانی است که خود را در میان برترین آفریدگان الهی می­داند. از گرفتاری در مرداب پستی­ها گریزان می­شود و خود را به سراب هوا و هوس دلخوش نمی­سازد. نه در میدان ریا و رنگ دنیا، دچار انگ و ننگ می­شود، و نه عنوان و پست و مقام او را اسیر خود می­کند.

جوان زانو زده در مکتب پر فیض حسینی(ع)، با گوهر حقیقت خویش آشنا شده، نه فریب دنیا می­خورد و نه آخرت را به بهایی ناچیز از دست می­دهد. او در مثال همچون یوسف پیامبر است که به بندگی افتاد و زندانی گشت، اما آزادگی او مقهور دیگران نشد.

صفات چنین شاگردی را از کلام نورانی امام صادق(ع) این گونه می توان برشمرد: «اگر بلا و سختی به او رسد، شکیبایی ورزد. اگر مصیبت­ها بر سرش فرو ریزند، او را نشکند، و اگر به اسیری افتد، به آزادگی اش آسیب نرسد.»[۱۲] بدیهی است در مکتب عاشورا، آدمی خون می­دهد تا دیگران را نجات دهد. همان گونه که بزرگ استاد این عرصه­، جان خود را تقدیم حضرت دوست نمود تا بندگان او را از گمراهی و سرگردانی نجات بخشد.[۱۳] از دنیا و تعلقات آن پای می­کشد و همچون سرو سربلندی می­ایستد، تا به سخن حافظ:

سر به آزادگی از خلق بد آرم چون سرو

گر دهد دست که دامن ز جهان برچینم[۱۴]

درس عدالت خواهی و عدالت جویی

امام حسین(ع) همچون دیگر امامان معصوم(ع)، زیباترین مظهر عدالت خواهی بود و در مکتب ایشان، ترویج قسط و داد و برقراری عدل و رفع ظلم، از بهترین درس­هایی بود که ارائه می­شد.

استاد این مکتب در کلام گهربار خویش، در پیش گرفتن راه قسط و عدالت و پیشه ساختن این مسیر را از صفات امام جامعه اسلامی برمی­شمردند.[۱۵] فطرت بیدار انسان­های آزاده نیز با این بیان آسمانی همراهی دارد.

به سخن دیگر، عدالت، میزانی است که بنیان همه چیز با آن سنجیده می­شود و معیاری است که فطرت انسان­ها و سلامت دین و ایمان و نفس آدمی با آن محک می­خورد.

در مکتب اهل بیت(ع) عدالت، شالوده­ای است که جهان بر آن استوار است، و در حقیقت، ترازوی الهی است که برای برپا کردن حق در میان خلق گذاشته شده است. در دانشگاه معصومان(ع)، انسان می­آموزد که عدالت، مایه زندگی است و اگر در جامعه­ای اجرا شود، مردم آن بی­نیاز خواهند شد.

اگر جوان یا جوانمردی به دنبال عدالت باشد، در این مکتب می آموزد که باید چشم خود را از حرام، زبانش را از گناهان و دستش را از مال مردمان فروبندد تا ویژگی­های یک انسان عادل را درخود به وجود آورده باشد.[۱۶]

جامعه­ای که جوانانش عادل و قوانینش منطبق با عدل باشد و مردمانش به دنبال اجرای آن باشند، بی­گمان مدینه فاضله ای است که آرزوی بسیاری از اندیشمندان و نظریه پردازان بوده است.

درس خداترسی و پرهیزکاری

حضرت سید الشهدا(ع)، در طول زمان به انسان­ها آموخت که عظمت و بزرگی از آن خداست و معرفت به او در دل انسان­های عارف به صورت خداترسی جلوه می­کند. در حقیقت، بالاترین مرحله دانش و کمال معرفت در کلام امام حسین(ع)، همان است که آدمی از خدا بترسد.[۱۷]

این گونه پرورش یافتن در مکتب اهبل بیت(ع)، موجب می­شود آدمی در برابر غیر خدا سر خم نکند و اگر جوانی باشد که دوره سرکشی و غرور را می­گذراند، در عین حال از قدرت برتر شناخت پیدا کند. این گونه انسان­ها، دیگر به پستی و ذلت تن نخواهند داد و تسلیم باطل نمی­شوند.

مکتب عاشورا، محل تربیت انسان­هایی است که فقط از خدا می­ترسند؛ چرا که شأن مسلمان واقعی آن است که جز بندگی خدا نکند و از هیچ چیز نهراسد. این معنا در کلام الهی نیز تصریح شده است که از مردمان نترسید و از من بترسید.[۱۸]

به تعبیر امام حسین(ع)، انسان پرهیزکار بهترین امان را امان خدا می­داند، و علم دارد که اگر در دنیا از خدا نترسد، هرگز در قیامت امان نخواهد یافت.[۱۹]

در میان چهره­های درخشان عرصه کربلا و مکتب امام حسین(ع)، فرزند برومند آن استاد، بهترین الگو برای جوانان و نمونه­ای والا از خداترسی است که چون در راه خدا حرکت می­کرد و در راه او جان فشانی می­نمود، از مرگ هم نمی­هراسید.[۲۰] آری، کسی که از خدا بترسد، دیگر از مرگ و کشته شدن و قطعه قطعه گشتن هراس ندارد.

درس ظلم ستیزی و ستم گریزی

یکی از برجسته­ترین درس­های مکتب حسینی، ظلم ستیزی و مبارزه با استبداد و اختناق است. این معنا، در جای جای کلمات امیر قافله عاشورا مطرح شده است. ایشان در بیانی می­فرمایند:

همانا رسول خدا (ص) فرموده است هرکس حاکم ستمگری را مشاهده کند که حرام­های خدا را حلال می­سازد، عهد و پیمان الهی را زیر پای می گذارد، با سنت و قانون پیامبر مخالفت می­ورزد، با بندگان خدا با دشمنی رفتار می­نماید و بر چنین حاکمی با زبان و عمل قیام نکند، خدا او را با ستمگران عذاب می­کند.

آن گاه می­فرمایند: «این اعمال از سوی بنی­امیه انجام شده و من شایسته­ترین کسی هستم که این وضع را تغییر دهم».[۲۱]

در واقع ظلم ستیزی در سیره و گفتار پیشوایان معصوم(ع)، جایگاهی ویژه دارد. از دید اینان، جهاد با ستمگران، ستون دین و راه روشن نیک­بختان، و مایه پایداری دین است.[۲۲]

اقبال لاهوری در باب قیام عاشورا و نتیجه ظلم ستیزی و ستم گریزی امام حسین(ع) سروده است:

بر زمین کربلا بارید و رفت

لاله در ویرانه­ها کارید و رفت

تا قیامت قطع استبداد کرد

موج خون او چمن ایجاد کرد[۲۳]

و این درسی است برای جوانان که با بهره­گیری از مکتب سرخ حسینی، از پذیرش خفت و خواری دوری جویند و از جوانی خود، در راه پیش­گیری از ستم و ریشه­کن ساختن درخت استبداد، استفاده کنند.

پی نوشت:

[۱] . صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۲۰۹٫

[۲] . همان، چ۲۱، ص۱۷۳٫

[۳] . موسوعة کلمات الامام حسین(ع)، ص ۷۷۰، ح ۹۴۸٫

[۴] . میزان الحکمه، ج ۶، ص ۲۹۵۷٫

[۵] . رعد: ۲۴٫

[۶] . تحف العقول، ج ۱، ص ۴۰۳٫

[۷] . شرح ابن ابی الحدید، ج۳، ص۲۴۹٫

[۸] . از خطبه حضرت در صبح عاشورا.

[۹] . آل عمران: ۱۸۵٫

[۱۰] . انعام: ۳۲٫

[۱۱] . تحف العقول، ج۱، ص۴۳۷٫

[۱۲] . میزان الحکمه، ج۳، ص۱۰۹۷، ح ۳۵۶۰٫

[۱۳] . زیارت اربعین.

[۱۴] . دیوان حافظ، تصحیح خرمشاهی، غزل ۳۵۷٫

[۱۵] . تحف العقول، ج۱، ص۱۷۴٫

[۱۶] . میزان الحکمه، ج۷، ص۳۴۹۱٫

[۱۷] . شیخ طوسی، امالی، ص۵۶٫

[۱۸] . مائده: ۴۴٫

[۱۹] . تاریخ طبری، ج۷، ص۲۹۷۲٫

[۲۰] . همان، ص۲۹۹۹٫

[۲۱] . همان، ص۲۹۹۳٫

[۲۲] . میزان الحکمه، ج۷، ص۳۳۶۲٫

[۲۳] . کلیات اقبال لاهوری، ص۷۵٫

سید محمد حسین حسینی هرندی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.